نکات بهداشتیاز زبان معصومین (علیهم السلام )

 

 

امام علی(ع) :

در حمام کردن و شستن بدن از چرك و چربی کوتاهی نکنید زیرا خداوند ازبنده چرکین که همنشین او از بويبد بدن او در اذیت باشد نفرت دارد. تحفالعقول صفحه 105

امام علی(ع) :

هرگاه خواستید ادرار کنید آن را با عجله و فشار بر بدن انجام ندهید که براي

بدنتان مضر است و چون مدفوع نمودید محل مقعد را با آب سرد بشویید که بیماري بواسیر رااز شما دور میسازد. تحفالعقول صفحه 97

امام علی(ع) :

کودکانتانرا از چرك و چربی بشوئید که شیطان چرك و چربی را بو کند وهرجا که یابد وارد شود و سببترس کودکانتان در بستر خواب شود و دو فرشته نویسنده هم ازکثیفی بدن در آزارند. تحفالعقول صفحه 117

امام علی(ع) :

استفاده از واجبین (( ماده موبر )) سبب پاکی بدن و قوام و استواري تن است چیدن موي زیر بغل بوي بد بدن را ببرد و پاك کننده جسم است و سنت است. تحفالعقول صفحه 95

*********

امام علی(ع) :

شستن دست پیش از غذا و بعد از آن سبب فزونی روزي است. (( چون وقتی دست پاك باشد موقع غذا خوردن انسان مریض نمیشود و پولش را در راه دوا و درمان مصرف نمیکند لذا سبب افزون شدن روزي است )) و گرفتن ناخن ها مانع بزرگترین دردها مثل خوره و جزام است. تحفالعقول صفحه 95

امام علی(ع) :

انار را با دانه اش بخورید و مغز دانه را بجوید که معده را طباخی و شستشو کندو دل را زنده کند و وسوسه شیطان را ببرد. تحفالعقول صفحه 120

امام علی(ع) :

خوردن گلابی قلب را جلاء دهد و دردهایش را به اذن خدا آرام کند. تحفالعقول صفحه 117

امام علی(ع) :

خوردن سیب سبب پاك شدن معده است و خوردن به توانائی دل ناتوان است و دل را روشائی دهد و ترسو را شجاع کند و اگر زن باردار در دوران بارداریش به بخورد فرزندش نیکو صورت و زیبا رو شود. تحفالعقول صفحه 95

امام علی(ع) :

خوردن 21 عدد کشمش سرخ در هر بامداد ناشتا مرض سوء هاضمه معده وسخت دفع نمودن غذا در معده را تسریع میبخشد و شفابخش است. تحفالعقولصفحه 96

امام علی(ع) :

حجامت تن را سالم و خرد را محکم کند و سنت رسول خدا (ص) است.تحفالعقول صفحه95



موضوعات مرتبط: پندهاي بهداشت و سلامت از زبان معصومین (علیهم السلام)
[ دو شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 4:17 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ دو شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 1:39 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

رهنمودهای امام صادق(ع) در مورد جوانی

 جوانی
 امام صادق علیه السلام فرمودند:

به راستی که دوست داشتنی آفریدگان نزد خداوند جوان کم سال وخوش سیمایی است که جوانی و زیبایی اش را در راه فرمانبری از خداوند بزرگ قرار داده است آنکه خداوند بزرگ به وی نزد فرشتگان افتخار می کند و می فرماید: «این بنده ی حقیقی من است».
 امام صادق علیه السلام فرمودند:

دوست نمی دارم جوانی از شما را ببینم جز آنکه کار روزانه اش یکی از دو کار باشد یا عالم و دانشمند و یا دانشجو، واگر چنین نکند زیاده روی کند واگر زیاده روی کرد ضایع شود واگر ضایع شد گناه کرده واگر گناه کرد ساکن دوزخ شود سوگند به آنکه محمد را به حق برانگیخته.

 امام صادق علیه السلام فرمودند:

بهترین جوانان شما کسانی اند که خود را به بزرگسالان شبیه سازند و بدترین کهن سالان شما کسانی اند که خود را به جوانان شما شبیه سازند. 



موضوعات مرتبط: احادیثعترت
[ دو شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 1:32 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

در سوگ امام صادق(ع)

 چشم اشكبار


زین ماتمى كه چشم ملایك ز خون، ترست 
گویا عزاى صادق آل پیمبرست



یا رب چه روى داده، كزین سوگ جانگداز 
خلقی پریش خاطر و دل‎ها پر آذرست 


مُلك و مَلَك به ناله و افغان و اشك و آه 
چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست 


‎خون مى‎رود ز فرط غم از چشم شیعیان 
زیرا كه قلب عالم امكان مكدَّرست 


منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین 
اما به خُلد، غم زده زهراى اطهرست 


او گرچه كشت خسرو دین را ولى به دهر 
نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست 


تن در نداد بر سنم و این كلام نغز 
بر پیروان حقّ و عدالت مقرّرست 


آزادْمرد، تن به زبونى نمی‎دهد ‎ 
مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست 


تنها نه اشكبارْ چشم «صفا» زین عزا بود 
دل‎هاى شیعیان همه از غم مكدّرست 


على سهرابى تویسركانى «صفا»



موضوعات مرتبط: مناسبت ها
[ دو شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 1:29 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

مناظره پزشکی امام صادق با طبیب هندی(لطفا از دست ندهید)

مناظره پزشکی امام صادق با طبیب هندی(لطفا از دست ندهید)

 روزى امام صادق عليه السلام به مجلس منصور دوانيقى وارد شد. طبيب هندى كنار خليفه نشسته بود.
او كتاب‎هايى كه در موضوع «علم طب » نگاشته شده بود را براى خليفه مى خواند تا ضمن سرگرم ساختن او بر معلومات خليفه بيفزايد.

امام صادق عليه السلام در گوشه ى مجلس نشست. بارانى از هيبت و ابهت از چهره حضرت مى باريد. 
مدتى گذشت. 
هنگامى كه طبيب از خواندن كتاب‎ها فارغ شد، نگاه اش به امام صادق عليه السلام دوخته شد.
لحظاتى مشغول تماشاى سيماى حضرت شد. ابهت و صلابت امام تنش را لرزاند. نگاه اش را به سوى خليفه برگرداند و با اين سؤال سكوت را شكست:

- اين مرد كيست؟

- او عالم آل محمد(صلي الله عليه و آله) است.

- آيا ميل دارد از اندوخته هاى علمى من بهره مند گردد؟

- نگاه خليفه روى امام قرار گرفت. قبل از اين كه چيزى بگويد،امام لب به سخن گشود:

- نه!

- طبيب كه از پاسخ امام شگفتش زده بود، پرسيد:

- چرا؟

- چون بهتر از آنچه تو دارى، در اختيار دارم.


- چه چيز در اختيار دارى؟

- گرمى را با سردى معالجه مى كنم و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى درمان مى كنم و خشكى را با رطوبت و آنچه را كه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرموده به كار مى بندم و نتيجه كار را به خداوند وامى گذارم.
سپس به سخن جدش رسول الله اشاره كرده، افزود: «معده خانه هر بيمارى و پرهيز، سر هر درمان است.»

طبيب هندى براى اين كه سخنان امام را سبك جلوه دهد، پرسيد:

- مگر طب غير از اين ها است كه گفتى؟!

- امام فرمود:

گمان مى كنى من مثل تو اين ها را از كتاب‎هاى طبى آموخته ام؟!

- حتما، غير از اين، راهى براى فراگيرى علم طب وجود ندارد.

- نه، به خدا سوگند، جز از خداوند، از ديگرى نياموخته ام. اكنون بگو كدام يك از من و تو در علم طب داناتريم؟

- كار من طبابت است و حتما در طب از شما عالم ترم.

- پس لطفا به سوال‎هايم پاسخ گوييد.

- بپرسيد.

- چرا سر آدمى يك پارچه نيست و از قطعات مختلف به وجود آمده است؟

- نمى دانم.

- چرا پيشانى مانند سر انسان از مو پوشيده نيست؟

- نمى دانم.

چرا بر روى پيشانى خطوط مختلفى نقش بسته است؟

- نمى دانم.

چرا ابروها در بالاى ديدگان انسان قرار گرفته است؟

- نمى دانم.

- چرا چشم‎هاى انسان به شكل لوزى ساخته شده است؟

- نمى دانم.

چرا بينى ميان دو چشم قرار گرفته است؟

- نمى دانم.

- چرا سوراخ‎هاى بينى در زير آن خلق شده است؟

- نمى دانم.

چرا لب فوقانى و سبيل در قسمت بالاى دهان آفريده شده است؟

- نمى دانم.

چرا دندان‎هاى جلو، تيز و دندان‎هاى آسياب، پهن و دندان‎هاى انياب (نيش)، دراز آفريده شده است؟

- نمى دانم.

چرا كف دست و پا، مو ندارد؟

- نمى دانم.

چرا مرد ريش دارد ولى زن فاقد ريش است؟

- نمى دانم.

چرا ناخن و موهاى سر انسان روح ندارند؟

- نمى دانم.

- چرا قلب، صنوبرى شكل آفريده شده است؟

- نمى دانم.

چرا ريه در دو قسمت آفريده شده و در جاى خود متحرك است؟

- نمى دانم.

- چرا كليه ها مانند لوبيا خلق شده اند؟

- نمى دانم.

چرا كاسه زانوها رو به جلو قرار دارد؟

- نمى دانم.

-چرا ميان كف پا، گود است و با زمين تماس ندارد؟

- نمى دانم.

- اى طبيب هندى! ولى من به فضل خداوند، به حكمت و پاسخ اين سوال‎ها آگاه ام.

طبيب كه چاره اى جز تسليم شدن نداشت، گفت:

- پاسخ‎ها را بگوييد تا بهره مند گردم.

آن گاه امام به ترتيب به يكايك سوال‎هاى مطرح شده، چنين پاسخ گفتند:

- به اين جهت سر از قطعات مختلف تشكيل شده و شكاف‎هايى برايش قرار داده شده است تا صداع (سردرد) آن را نيازارد.

- خداوند مو را بالاى سر رويانده تا به وسيله آن روغن لازم به مغز برسد و بخار مغز از طريق موها خارج شود.
همين طور، پوششى براى سرما و گرما باشد. ولى در پيشانى مو نيافريده تا چشم ها مزاحمى نداشته باشند و بتوانند به راحتى نور بگيرند.

ابروها را بالاى چشم قرار داد تا به اندازه كافى به چشم ها نور برسد و نيز از رسيدن نور زياد جلوگيرى كند. چون زيادى نور، چشم را آزار داده و زمينه معيوب شدن آن را فراهم مى سازد.

چشم ها به شكل لوزى آفريده شده تا داروهايى كه با سرمه استعمال مى شود، به آسانى وارد چشم شده، چرك و مرض به آسانى از آن به وسيله اشك خارج شود.

به اين جهت بينى را ميان دو چشم قرار داده است كه بينى نور را به دو قسمت مساوى تقسيم مى كند تا نور به طور اعتدال به چشم ها برسد.

- سوراخ‎هاى بينى را در پايين آن آفريده تا چرك هاى انباشته شده در مغز از اين سوراخ‎ها بيرون شده و بوهاى معطر كه به وسيله هوا متصاعد مى گردد، از آن، بالا رود.

- لب و سبيل را به اين جهت روى دهان قرار داده است تا از ورود كثافات دماغ به داخل دهان جلوگيرى كند. و نيز مانع آلوده شدن خوراكى ها گردد.

- دندان‎هاى جلو را تيزتر آفريده تا غذا را قطعه قطعه سازند.

دندان‎هاى آسياب را پهن خلق كرده تا غذا به وسيله آنها كوبيده و نرم گردند. دندان‎هاى انياب را درازتر آفريده تا ميان دندان‎هاى آسياب و دندان‎هاى پيشين، چون ستونى استوار باشند.

- كف دست و پاها مو ندارند تا بتوانيم اشياء را به وسيله آنها لمس نموده، از قوه لامسه به اندازه كافى استفاده نماييم.

براى مرد ريش قرار داده تا به پوشاندن صورت محتاج نباشد و نيز از زن بازشناخته گردد.

- به مو و ناخن هاى تن انسان روح نداده تا چيدن و بريدن آنها دردآور و ناراحت كننده نباشد.

- قلب، صنوبرى شكل آفريده شده است تا هنگام آويختگى، نوك باريكش وارد ريه شده و از نسيم آن خنك گردد و نيز مغز سر از حرارت آن آسيب نبيند.

- ريه را در دو قسمت آفريده تا قلب ميان فشارهاى آن دو (هنگام باز و بسته شدن) داخل شده و هوا بگيرد.

كليه ها مانند لوبيا ساخته شده اند، براى اين كه «منى » از كليه ها قطره قطره به سمت مثانه مى چكد. اگر كليه ها كروى و يا به شكل چهارگوش بودند، قطرات منى كه همواره در حال انبساط و انقباضند، به يكديگر برخورد كرده و در نتيجه هنگام خروج، موجب التذاذ نمى شدند.

- اين كه كاسه زانوها به سمت جلو قرار گرفته، به اين جهت است كه انسان رو به جلو حركت مى كند. سنگينى بدن انسان رو به جلو است. وقتى زانوها به عقب خم شوند، تعادل انسان حفظ شده، راه رفتن و حركات انسان ناموزون و لرزان نمى شود.

اين كه كف پاها را گود و قوسى مانند، خلق كرده به اين جهت است كه تمام كف پاها با زمين تماس پيدا نكند. زيرا اگر تمام كف پاها به زمين تماس پيدا كند، پا، چشم و اعصاب صدمه مى بينند.

طبيب كه تاكنون سكوت كرده و به سخنان امام گوش مى داد، با تعجب پرسيد:

- اين ها را از كجا مى دانى؟!

- از پدرانم فراگرفته ام؛ پدرانم از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آموخته اند؛ رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال فرا گرفته است.

طبيب هندى كه چنين شخصيت علمى را در عمرش نديده بود، به فكر فرو رفت. آنگاه در حالى كه محو تماشاى سيماى امام بود، چنين لب به سخن گشود:

- تصديق مى كنم و شهادت مى دهم كه جز خداى يگانه، خدايى نيست و محمد(ص) فرستاده اوست. به خدا سوگند، تاكنون كسى را در طب، عالم تر از تو نديده ام.(1)

پى نوشت:

1- طب الصادق، تحقيق علامه عسكرى، ص 21، به نقل از بحارالانوار، ج 14، ص 478/ مناظرات علمى بين شيعه و سنى، ص 98، به نقل از طب الصادق، محمدعلى خليلى، ص 64.

منبع 

ماهنامه كوثر، ش 40
ميثم سنگچاركى



موضوعات مرتبط: مناسبت هاعترت
[ دو شنبه 11 شهريور 1392 ] [ 1:2 بعد از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

شعر طنز (زن ذلیل)

  بیا آینه با تو صحبت کنم

                                 غم و غصه را با تو قسمت کنم

   زنم گفته باید که همواره در

                            مسیری که او خواست، حرکت کنم

...اجازه ندارم فقط یک ناهار

                                    پدر مادر خویش دعوت کنم

... پس از ازدواج آرزو داشتم

                                      که لبخند او را زیارت کنم

... چنان مهر او سکه دارد زیاد

                                 که می ترسم از او شکایت کنم

... زنم دائماً طعنه ام می زند

                                         که با باجناقم رقابت کنم

... مگر ظرف شستن اجازه دهد

                                      که یک ثانیه استراحت کنم

... بمیرم دگر زن نخواهم گرفت

                                        اگر بار دیگر ولادت کنم

اگر جان او را بگیرد خدا

                                   محال است دیگر حماقت کنم

من از زن ذلیلان سخن گفته ام

                               که خون در دل این جماعت کنم!

شاعر:« اشکان صمصام »

 

 

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ جمعه 8 شهريور 1392 ] [ 12:55 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

نمامتن49



موضوعات مرتبط: نما متن
[ جمعه 8 شهريور 1392 ] [ 12:41 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]

طنز( بدحجابي!)

 

«عده‌اي از زنان با تجمع در مقابل مجلس، خواستار تصويب طرحي براي برخورد با پديده بدحجابي شدند.» - جرايد

-‌ همان‌طور كه عرض كردم، با بدحجابي بايد قاطعانه مبارزه شود و قوانين سخت و جدي درباره كساني كه زلف خود رااز مقعنه‌ يا روسري بيرون مي‌گذارند، به مورد اجرا درآيد.
-‌ در مورد رشوه خواري و اختلاس در ادارات چه مي‌فرماييد؟
-‌ همان طور كه گفتم، مبارزه با بدحجابي بايد با قاطعيت ادامه يابد، تا اوضاع جامعه خوب شود!
-‌ با‌پارتي بازي كه به صورت بلاي اجتماعي درآمده است، چه‌بايد كرد؟
-‌ بدحجابها را بايد زندان كرد!
-‌ در مورد ساير منكرات، مانند احتكار و گرانفروشي چه مي‌فرماييد؟
-‌ اي آقا...، بنده دارم راجع به مشكلات اساسي حرف مي‌زنم، شما از اين سؤالات نامربوط مي‌كني!

بهروز قطبي توپوقچی، هفته‌نامه گل‌آقا پياپي ۹۰ سال ۱۳۷۱
 

 

 



موضوعات مرتبط: اشعارطنز
[ جمعه 8 شهريور 1392 ] [ 12:35 قبل از ظهر ] [ حسن نارنج پور ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 38 39 40 41 42 ... 167 صفحه بعد