روز جوان مبارک
حلول ماه شعبان مبارک
عید مبعث مبارک
به بهانه روز معلم
آموزگار فداکار روستای سنجگان قم
امیررضا سلطانی تنها آموزگار روستای سنجگان قم با وجود داشتن دیسک کمر و ۲ ماه مرخصی استعلاجی
از سوی پزشک معالج اما با فداکاری و برای ناتمام نماندن درس دانشآموزان، کلاس درس را به منزل خود آورده است.
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
شب آرزو ها
تاملی در دعای ماه رجب (لطفا کمی با دقت بخوانید)
امام صادق علیه السلام توصیه نمودند: که در ماه رجب بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
بسم الله الرحمن الرحيم
در فضيلت و اعمال ماه مُبارك رجب
رجب نام نهري است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر هر كه يك روز رجب را روزه دارد البته از آن نهر بياشامد.
در فضيلت ماه رجب از حضرت رسول خدا - صلي الله عليه و آله - روايت شده كه ماه رجب ماه بزرگ خداست و ماهي در حُرمت و فضيلت به آن نمي رسد و قتال با كافران در اين ماه حرام است .
رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امّت من است كسي كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد مستوجب خشنودي بزرگ خدا گردد و غضب الهي از او دور گردد و دري از درهاي جهنم بر روي او بسته گردد.
از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه حضرت رسول - صلي الله عليه و آله - فرمود:
« ماه رجب ماه استغفار امّت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را اَصَب مي گويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر امّت من بسيار ريخته مي شود.» پس بسيار بگوييد:
«اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَهَ »
روز اول رجب روز شريفي است و در آن چند عمل است:
اوّل: روزه گرفتن، روايت شده كه حضرت نوح - عليه السلام - در اين روز به كشتي سوار شد و امر فرمود كساني را كه با او بودند روزه بدارند و هر كه اين روز را روزه بدارد آتش جهنم يك سال از او دور شود.
دوّم: غسل كند.
سوّم: زيارت امام حسين – عليه السلام – كند.
موارد ديگر به كتاب ارزشمند مفاتيح الجنان رجوع شود.
روز اول رجب مصادف با ولادت با سعادت پنجمين چراغ هدايت امام محمد باقر – عليه السلام - مي باشد .
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
تبریک به مادر خوبیها
روز زن
شناخت حق مادر
امام سجّاد عليه السلام:
وَ أمّا حَقُّ اُمِّكَ فَأنْ تَعلَمَ أنَّها حَمَلَتكَ حَيثُ لايَحتَمِلُ
أَحَدٌ أَحَدا و أعطَتْكَ مِن ثَمَرَةِ قلبها مالا يُعطِي أحَدٌ أحَدا؛
حقّ مادرت بر تو اين است كه بدانى او تو را در جايى حمل كرده است
كه هيچ كس ديگرى را حمل نمیکند و از ميوه دلش آن به تو داد
كه هيچ كس به ديگرى نمیدهد.
امالى صدوق ، ص۴۵۳ / آينه يادها : ص 178
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
سال نو مبارک
فاطمه، فاطمه است
خواستم بگويم، فاطمه دختر خديجهي بزرگ است.
ديدم فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه دختر محمد است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه همسر علي است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم که فاطمه مادر حسين است.
ديدم که فاطمه نيست.
خواستم بگويم، که فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم که فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
فاطمه، فاطمه است
دکتر علی شریعتی
موضوعات مرتبط: مناسبت هابا دکتر شریعتی
در سوگ مادر
غروب جمعه
چه میشود که مرا هم به آسمان ببری؟
به میهمانی سبز فرشتگان ببری
چه میشود که در این قحط عشق و شربت و شعر
مرا به کشف غزلهای مهربان ببری
چه میشود که در این ابتدای راه، مرا
به روزهای خوش آخرالزّمان ببری؟
چه میشود که همینجا مدینهات باشد
تو هم برای یتیمان، شبانه، نان ببری؟
چه میشود که بیایی از این به بعد مرا
به عمق حادثه، آن سوی امتحان ببری؟
چه میشود که مرا مثل عاشقان خودت
سهشنبههای اجابت، به جمکران ببری؟
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
به مناسبت چهلمین روز دوست سفر کرده
حسرت همیشگی
حرفهای ما هنوز ناتمام ...
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی !
پیش از آن که با خبر شوی !
لحظه عزیمت تو ناگزیز میشود
آی ...
ای دریغ و حسرت همیشگی !
ناگهان
چقدرزود
دیر میشود !
شعر :زنده یاد قیصر امین پور
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
آغاز ولایتعهدی جان جهان مبارک باد
بیا عصاره حیدر، بیا چکیده ی زهرا
بیا که بوی رسولی ، بیا که نور خدایی
شب غریبی مان می شودبه یاد تو روشن
تویی که در همه شبها چراغ خانه مایی
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را !
- منبع: آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد | آسمونی h
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
حاج غلامرضا آذریان به سوی محبوب پر کشید
یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی
حاج غلامرضا آذریان به سوی محبوب پر کشید
ایشان مدیر سابق دبیرستان نمونه دولتی الهادی (ع) شهرستان شوشترویکی از مومنین مخلص وبی ادعای منطقه فرهنگ شهر بود که عمر ی در خدمت به دانش آموزان این شهرستان تلاش بی وقفه وبی ریا از خود نشان داد امروز جمعه90/10/13در سن 56سالگی دعوت حق را لبیک گفت وبه دیدار معشوق شتافت وخلقی را در ماتم خود داغدار کرد.
مراسم تشیع پیکر مرحوم روز یکشنبه92/10/15 ساعت 2/5 بعدازظهر از درب مسجد علامه شیخ فرهنگشهر بطرف مقام صاحب الزمان برگزار خواهد شد
جامعه فرهنگیان شوشتر واهالی منطقه فرهنگ شهر ونمازگزاران مسجد علامه شیخ ضمن اعلام همدردی این مصیبت بزرگ را به خانواده محترم آذریان وفرزندان برومندش تسلیت می گویندوبرای بازماندگان آرزوی صبر واجر عظیم دارند.
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
عید غدیر خم
هفته دفاع مقدس گرامی باد
میلاد امام مهربانیها مبارک
میلاد امام هشتم مبارک
زائری بارانی ام ، آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم خسته ام، تنها، به دادم می رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی؟
از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند
گنبد و گلدسته هایت را، به دادم می رسی؟
ماهی افتاده بر خاکم لبالب تشنگی
پهنه آبی ترین دریا، به دادم می رسی؟
ماه نورانی شب های سیاه عمر من
ماه من ، ای ماه من، آیا به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرا، به دادم می رسی؟
باز هم مشهد ، مسافرها، هیاهوی حرم
یک نفر فریاد زد: آقا به دادم می رسی؟
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
السلام علیک یا کریمه اهل بیت،حضرت معصومه سلام الله علیها
به بهانه روز دختر
در سوگ امام صادق(ع)
چشم اشكبار
زین ماتمى كه چشم ملایك ز خون، ترست
گویا عزاى صادق آل پیمبرست
خلقی پریش خاطر و دلها پر آذرست
مُلك و مَلَك به ناله و افغان و اشك و آه
چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست
خون مىرود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا كه قلب عالم امكان مكدَّرست
منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین
اما به خُلد، غم زده زهراى اطهرست
او گرچه كشت خسرو دین را ولى به دهر
نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست
تن در نداد بر سنم و این كلام نغز
بر پیروان حقّ و عدالت مقرّرست
آزادْمرد، تن به زبونى نمیدهد
مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست
تنها نه اشكبارْ چشم «صفا» زین عزا بود
دلهاى شیعیان همه از غم مكدّرست
على سهرابى تویسركانى «صفا»
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
مناظره پزشکی امام صادق با طبیب هندی(لطفا از دست ندهید)
مناظره پزشکی امام صادق با طبیب هندی(لطفا از دست ندهید)
روزى امام صادق عليه السلام به مجلس منصور دوانيقى وارد شد. طبيب هندى كنار خليفه نشسته بود.
او كتابهايى كه در موضوع «علم طب » نگاشته شده بود را براى خليفه مى خواند تا ضمن سرگرم ساختن او بر معلومات خليفه بيفزايد.
امام صادق عليه السلام در گوشه ى مجلس نشست. بارانى از هيبت و ابهت از چهره حضرت مى باريد.
مدتى گذشت.
هنگامى كه طبيب از خواندن كتابها فارغ شد، نگاه اش به امام صادق عليه السلام دوخته شد.
لحظاتى مشغول تماشاى سيماى حضرت شد. ابهت و صلابت امام تنش را لرزاند. نگاه اش را به سوى خليفه برگرداند و با اين سؤال سكوت را شكست:
- اين مرد كيست؟
- او عالم آل محمد(صلي الله عليه و آله) است.
- آيا ميل دارد از اندوخته هاى علمى من بهره مند گردد؟
- نگاه خليفه روى امام قرار گرفت. قبل از اين كه چيزى بگويد،امام لب به سخن گشود:
- نه!
- طبيب كه از پاسخ امام شگفتش زده بود، پرسيد:
- چرا؟
- چون بهتر از آنچه تو دارى، در اختيار دارم.
- چه چيز در اختيار دارى؟
- گرمى را با سردى معالجه مى كنم و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشكى درمان مى كنم و خشكى را با رطوبت و آنچه را كه پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) فرموده به كار مى بندم و نتيجه كار را به خداوند وامى گذارم.
سپس به سخن جدش رسول الله اشاره كرده، افزود: «معده خانه هر بيمارى و پرهيز، سر هر درمان است.»
طبيب هندى براى اين كه سخنان امام را سبك جلوه دهد، پرسيد:
- مگر طب غير از اين ها است كه گفتى؟!
- امام فرمود:
- گمان مى كنى من مثل تو اين ها را از كتابهاى طبى آموخته ام؟!
- حتما، غير از اين، راهى براى فراگيرى علم طب وجود ندارد.
- نه، به خدا سوگند، جز از خداوند، از ديگرى نياموخته ام. اكنون بگو كدام يك از من و تو در علم طب داناتريم؟
- كار من طبابت است و حتما در طب از شما عالم ترم.
- پس لطفا به سوالهايم پاسخ گوييد.
- بپرسيد.
- چرا سر آدمى يك پارچه نيست و از قطعات مختلف به وجود آمده است؟
- نمى دانم.
- چرا پيشانى مانند سر انسان از مو پوشيده نيست؟
- نمى دانم.
- چرا بر روى پيشانى خطوط مختلفى نقش بسته است؟
- نمى دانم.
- چرا ابروها در بالاى ديدگان انسان قرار گرفته است؟
- نمى دانم.
- چرا چشمهاى انسان به شكل لوزى ساخته شده است؟
- نمى دانم.
- چرا بينى ميان دو چشم قرار گرفته است؟
- نمى دانم.
- چرا سوراخهاى بينى در زير آن خلق شده است؟
- نمى دانم.
- چرا لب فوقانى و سبيل در قسمت بالاى دهان آفريده شده است؟
- نمى دانم.
- چرا دندانهاى جلو، تيز و دندانهاى آسياب، پهن و دندانهاى انياب (نيش)، دراز آفريده شده است؟
- نمى دانم.
- چرا كف دست و پا، مو ندارد؟
- نمى دانم.
- چرا مرد ريش دارد ولى زن فاقد ريش است؟
- نمى دانم.
- چرا ناخن و موهاى سر انسان روح ندارند؟
- نمى دانم.
- چرا قلب، صنوبرى شكل آفريده شده است؟
- نمى دانم.
- چرا ريه در دو قسمت آفريده شده و در جاى خود متحرك است؟
- نمى دانم.
- چرا كليه ها مانند لوبيا خلق شده اند؟
- نمى دانم.
- چرا كاسه زانوها رو به جلو قرار دارد؟
- نمى دانم.
-چرا ميان كف پا، گود است و با زمين تماس ندارد؟
- نمى دانم.
- اى طبيب هندى! ولى من به فضل خداوند، به حكمت و پاسخ اين سوالها آگاه ام.
طبيب كه چاره اى جز تسليم شدن نداشت، گفت:
- پاسخها را بگوييد تا بهره مند گردم.
آن گاه امام به ترتيب به يكايك سوالهاى مطرح شده، چنين پاسخ گفتند:
- به اين جهت سر از قطعات مختلف تشكيل شده و شكافهايى برايش قرار داده شده است تا صداع (سردرد) آن را نيازارد.
- خداوند مو را بالاى سر رويانده تا به وسيله آن روغن لازم به مغز برسد و بخار مغز از طريق موها خارج شود.
همين طور، پوششى براى سرما و گرما باشد. ولى در پيشانى مو نيافريده تا چشم ها مزاحمى نداشته باشند و بتوانند به راحتى نور بگيرند.
- ابروها را بالاى چشم قرار داد تا به اندازه كافى به چشم ها نور برسد و نيز از رسيدن نور زياد جلوگيرى كند. چون زيادى نور، چشم را آزار داده و زمينه معيوب شدن آن را فراهم مى سازد.
- چشم ها به شكل لوزى آفريده شده تا داروهايى كه با سرمه استعمال مى شود، به آسانى وارد چشم شده، چرك و مرض به آسانى از آن به وسيله اشك خارج شود.
- به اين جهت بينى را ميان دو چشم قرار داده است كه بينى نور را به دو قسمت مساوى تقسيم مى كند تا نور به طور اعتدال به چشم ها برسد.
- سوراخهاى بينى را در پايين آن آفريده تا چرك هاى انباشته شده در مغز از اين سوراخها بيرون شده و بوهاى معطر كه به وسيله هوا متصاعد مى گردد، از آن، بالا رود.
- لب و سبيل را به اين جهت روى دهان قرار داده است تا از ورود كثافات دماغ به داخل دهان جلوگيرى كند. و نيز مانع آلوده شدن خوراكى ها گردد.
- دندانهاى جلو را تيزتر آفريده تا غذا را قطعه قطعه سازند.
- دندانهاى آسياب را پهن خلق كرده تا غذا به وسيله آنها كوبيده و نرم گردند. دندانهاى انياب را درازتر آفريده تا ميان دندانهاى آسياب و دندانهاى پيشين، چون ستونى استوار باشند.
- كف دست و پاها مو ندارند تا بتوانيم اشياء را به وسيله آنها لمس نموده، از قوه لامسه به اندازه كافى استفاده نماييم.
- براى مرد ريش قرار داده تا به پوشاندن صورت محتاج نباشد و نيز از زن بازشناخته گردد.
- به مو و ناخن هاى تن انسان روح نداده تا چيدن و بريدن آنها دردآور و ناراحت كننده نباشد.
- قلب، صنوبرى شكل آفريده شده است تا هنگام آويختگى، نوك باريكش وارد ريه شده و از نسيم آن خنك گردد و نيز مغز سر از حرارت آن آسيب نبيند.
- ريه را در دو قسمت آفريده تا قلب ميان فشارهاى آن دو (هنگام باز و بسته شدن) داخل شده و هوا بگيرد.
- كليه ها مانند لوبيا ساخته شده اند، براى اين كه «منى » از كليه ها قطره قطره به سمت مثانه مى چكد. اگر كليه ها كروى و يا به شكل چهارگوش بودند، قطرات منى كه همواره در حال انبساط و انقباضند، به يكديگر برخورد كرده و در نتيجه هنگام خروج، موجب التذاذ نمى شدند.
- اين كه كاسه زانوها به سمت جلو قرار گرفته، به اين جهت است كه انسان رو به جلو حركت مى كند. سنگينى بدن انسان رو به جلو است. وقتى زانوها به عقب خم شوند، تعادل انسان حفظ شده، راه رفتن و حركات انسان ناموزون و لرزان نمى شود.
- اين كه كف پاها را گود و قوسى مانند، خلق كرده به اين جهت است كه تمام كف پاها با زمين تماس پيدا نكند. زيرا اگر تمام كف پاها به زمين تماس پيدا كند، پا، چشم و اعصاب صدمه مى بينند.
طبيب كه تاكنون سكوت كرده و به سخنان امام گوش مى داد، با تعجب پرسيد:
- اين ها را از كجا مى دانى؟!
- از پدرانم فراگرفته ام؛ پدرانم از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) آموخته اند؛ رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال فرا گرفته است.
طبيب هندى كه چنين شخصيت علمى را در عمرش نديده بود، به فكر فرو رفت. آنگاه در حالى كه محو تماشاى سيماى امام بود، چنين لب به سخن گشود:
- تصديق مى كنم و شهادت مى دهم كه جز خداى يگانه، خدايى نيست و محمد(ص) فرستاده اوست. به خدا سوگند، تاكنون كسى را در طب، عالم تر از تو نديده ام.(1)
پى نوشت:
1- طب الصادق، تحقيق علامه عسكرى، ص 21، به نقل از بحارالانوار، ج 14، ص 478/ مناظرات علمى بين شيعه و سنى، ص 98، به نقل از طب الصادق، محمدعلى خليلى، ص 64.
منبع
ماهنامه كوثر، ش 40
ميثم سنگچاركى
موضوعات مرتبط: مناسبت هاعترت
بمناسبت روز خبرنگار
8 شوال سالروز تخريب بقيع
جلوه جنّت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
گر حصار کعبه را جبریل دربانی کند
صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گرچه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتی با مهر و ماه آسمان دارد بقیع
گر چه می تابد بر او خورشید سوزان حجاز
از پروبال ملائک سایبان دارد
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
در دل هر ذره، خورشیدی نهان دارد بقیع
موضوعات مرتبط: شعرمناسبت ها
شهادت یگانه مرد تاریخ
معجزات و كرامات
1- زنى كه خواست با پسر خود ازدواج كند
اميرالمومنين عليه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردى را بر در مسجد مى بينى با هم نزاع مى كنند آنان را به نزد من بياور، وشاء مى گويد بر در مسجد رفتم ديدم زن و مردى با هم مخاصمه مى كنند، نزديك رفتم و به آنان گفتم اميرالمومنين شما را مى طلبد، پس همگى به نزد آن حضرت رفتيم .
على عليه السلام به جوان فرمود: با اين زن چكار دارى ؟
جوان : يا اميرالمومنين ! من اين زن را با پرداخت مهريه اى به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزديك شوم ، خون ديد و من در كار خود حيران شدم . اميرالمومنين عليه السلام به جوان فرمود: اين زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهى شد.
مردم از شنيدن اين سخن در اضطراب و تعجب شدند.
على عليه السلام به زن فرمود: مرا مى شناسى ؟
زن : نامتان را شنيده ، ولى تاكنون شما را نديده بودم .
على عليه السلام تو فلان زن دختر فلان و از نوادگان فلان نيستى ؟
زن : آرى ، بخدا سوگند.
حضرت امير: آيا به فلان مرد، فرزند فلان در پنهانى بطور عقد غير دائم ، ازدواج نكردى و پس از چندى پسر زاييدى و چون از عشيره و بستگانت بيم داشتى طفل را در آغوش كشيده و شبانه از منزل بيرون شدى و در محل خلوتى فرزند را بر زمين گذارده و در برابرش ايستاده و عشق و علاقه ات نسبت به او در هيجان بود،دوباره برگشتى و فرزند را بغل كردى و باز به زمين گذاردى و طفل ، گريه مى كرد و تو ترس رسوايى داشتى ، سگهاى ولگرد اطرافت را گرفته و تو با تشويش و ناراحتى مى رفتى و بر مى گشتى ، تا اين كه سگى بالاى سر پسرت آمد و او را گاز گرفت و تو بخاطر شدت علاقه اى كه به فرزند داشتى سنگى به طرف سگ انداخته سر فرزندت را شكستى ، كودك صيحه زد و تو مى ترسيدى صبح شود و رازت فاش گردد، پس برگشتى و اضطراب خاطر و تشويش فراوان داشتى ، در اين هنگام دست به دعا برداشته و گفتى : بار خدايا! اى نگهدارنده وديعه ها.
زن گفت : بله ، بخدا سوگند همين بود تمام سرگذشت من و من از گفتار شما بسى در شگفتم .
پس اميرالمومنين عليه السلام رو به جوان كرد و فرمود: پيشانيت را باز كن ، و چون باز كرد آن حضرت جاى شكستگى پيشانى جوان را به زن نشان داد و به او فرمود: اين جوان پسر توست و خداوند با نشان دادن آن علامت به او نگذاشت به تو نزديك گردد؛ و همان گونه از خدا خواسته بودى فرزندت را حفظ كند، او را برايت نگهداشت ، پس شكر و سپاس خداى را به جاى بياور
کتاب قضاوتهاى اميرالمومنين على عليه السلام
مولف : آيه الله علامه حاج شيخ محمد تقى شوشتری
موضوعات مرتبط: در محضر بزرگانمناسبت ها
امام علی (ع)سید اوصیا
شهادت سيد اوصيا در سيد ماه ها
رسول خدا (ص) فرمود: سيد اوصياء در سيد ماه ها شهيد مى شود.
پرسيدم : يا رسول الله ! سيد اوصياء كيست و سيد ماه ها كدام است ؟
فرمود: سيد ماه ها ماه رمضان و سيد اوصياء تويى يا على
گريه پيامبر بر ضربت بر فرق على (ع
على بن ابيطالب فرمود: در زمان وفات پيامبر هنگامى كه من و فاطمه و حسن و حسين نزد رسول خدا (ص) بوديم آن حضرت به ما رو كرد و گريست .
من گفتم : چرا گريه مى كنيد يا رسول الله ؟
فرمود: مى گريم براى آن چه با شما مى شود.
گفتم : آن چه باشد يا رسول الله ؟
فرمود: گريه كنم از ضربتى كه بر فرق تو زنند و از سيلى كه بر صورت فاطمه زنند و از نيزه اى كه بر ران حسن زنند و زهرى كه به او نوشانند و از قتل حسين (ع) فرمود: همه اهل بيت گريستند، يا رسول الله خدا ما را نيافريده جز براى بلا.
فرموده : مژده گير اى على كه خداى عزوجل با من عهد كرده كه دوستت ندارد جز مؤ من و دشمنت ندارد جز منافق
خبر از شقى ترين فر
روزى پيامبر (ص) به على (ع) فرمود:
يا على اشقى الاولين عاقر الناقة ، و اشقى الاخرين قاتلك - و فى رواية - من يخضب هذه من هذا.
((اى على ! شقى ترين پيشينيان همان كسى بود كه ناقه صالح را كشت ، و شقى ترين فرد از آخرين قاتل تو است - و روايتى آمده : و او كسى است كه اين را با آن رنگين كند (اشاره به اين كه محاسنت را با خون فرق سرت خضاب كند
موضوعات مرتبط: مناسبت هارمضان
مناسبت ها
مناسبت ها
به بهانه روز حجاب
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است
توی بال ِ فرشته ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت
مثل یک کوه نور می آیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی
خسته ای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری !!
قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه می آیی
در شب ِ چادرت تو می تابی
مثل یک قرص ِ ماه می آیی
سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد
پر بکش سمت اوج میدانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا
در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست ...!!!
موضوعات مرتبط: مناسبت ها
به استقبال رمضان الکریم
انشالله با شروع ماه مبارک رمضان قصد دارم که دعای روزانه این ماه را به صورت تصویری درج کنیم با ما همراه باشید واز نظرات خوبتان ما بی بهره نگذارید
موضوعات مرتبط: مناسبت هارمضان